جدیدترین مطالب
ماجراهای یک آموزگار

خانه از پای‌بست ویران است!

سروصدای بچه‌ها، فریاد معلم، تلاش برای ساکت کردن و فهماندن و فهمیدن. این روزهایم پر از این عبارات است. نه فقط من، همکاران و دوستانم

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

مدرسه دخترانه یا پسرانه؟

سوالی که در میان دانشجو معلمان و معلمان نوپا زیاد مطرح می‌شود! حالا انگار در فرستادن ما به مدارس کسی نظرمان را می‌پرسد که عزیزم

ادامه مطلب »
یادداشت‌‌های من

یک موقعیت، دو زمان

دختر پشت میز گفته بود روزهای فرد، ساعت چهار تا هشت مسئول تغییر مربی تو آموزشگاه هست. گفته بودم ولی به خواهرم فقط ساعتش را

ادامه مطلب »
یادداشت‌‌های من

دوان دوان تا نوشتن

حوالی نیمه‌شب است و من امروز دوان دوان تا نوشتن رسیده‌ام. دیر رسیده‌ام اما به قول بیلبردهای تبلیغاتی، دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.

ادامه مطلب »
یادداشت‌‌های من

افیون فیلم و کتاب

هنگامی که به خودم می‌نگرم، همواره در میان کتاب یا فیلمی هستم. نه اینکه در تمام طول روز مشغول خواندن کتاب یا تماشای فیلم باشم.

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

یکم هفتمین ماه سال

تاریخ امروز را بزرگ بالای دفترم می‌نویسم. این تاریخ از شش، هفت سالگی برایم خاص بوده تا به الان. گرچه تا سال‌های طولانی هم خاص

ادامه مطلب »