شهریور ۱۴۰۲(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)
نوشته‌های من

بازتاب درد دیگران

میلان کوندرا می‌گوید:« هیچ چیز از احساس همدردی سخت‌تر نیست. حتا تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست که مشترکن با کسی دیگر برای یک

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

من، پشت در!

بابا برنامه‌ی رادیویی محبوبش را گوش می‌دهد. خانم مجری می‌گوید: اگر در را باز کنی و خود ده ساله‌ات را پشت آن ببینی به او

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

غول‌هایی در مسیر تو

سال گذشته که در گیجی شروع سال تحصیلی بودی، چک‌لیست‌هایی نوشتی که دانشگاه و دوره‌های آموزشی همگی متفق القول بر اصولی و مفید بودنشان عقیده

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خاک‌انداز روح

نیازمند خاک‌اندازی برای روحم هستم. خاک‌اندازی که روح پخش شده روی زمینم را کامل جمع کند تا خرده‌های احمقانه‌اش این‌ور آن‌ور را کثیف نکند. اصطلاح

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

با نوشتن به یاد بیاور!

پرتاب شدن در کلاس یک مهر سال گذشته بود که ابلاغ آموزگاری پایه سوم مدرسه‌ای را کف دستم گذاشتند. علارغم تمام تلاش‌هایم برای زیر بار

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

بذری که می‌کاری!

معلم‌ها امر و نهی زیاد می‌کنند. این خاصیت‌شان است مثل مادرها! من هم معلم هستم. آن هم از نوع ابتدایی! معمولن از خودم می‌پرسم هر

ادامه مطلب »
ماجراهای یک آموزگار

چرا آموزگار هستم؟

مهم‌ترین و اولین دلیلم برای این کار کودکان هستند. می‌توانم در کنار دانش‌آموزانم خودم باشم! کودکان تو را مثل آدم‌بزرگ‌ها قضاوت نمی‌کنند. آن‌ها همانی هستند

ادامه مطلب »
معرفی کتاب

معرفی کتاب پیش‌مرگ هیتلر

کتاب پیش‌مرگ هیتلر را می‌خواندم. دلم می‌خواست سریع بخوانم و کند بخوانم. می‌دانی چه می‌گویم؟ برخی کتاب‌ها این‌گونه‌اند. می‌خواهی سریع بخوانی که بدانی چه خواهد

ادامه مطلب »
معرفی کتاب

معرفی کتاب ناکدبانو

ناکدبانو، کتابی لطیف، آرام، خنک و مثل جلدش سبزروشنی خوش رنگ! کتاب درباره‌ی سامانتا، وکیل یکی از شرکت‌های حقوقی بزرگ در لندن است که شخصیتی

ادامه مطلب »