بذری که میکاری!
معلمها امر و نهی زیاد میکنند. این خاصیتشان است مثل مادرها! من هم معلم هستم. آن هم از نوع ابتدایی! معمولن از خودم میپرسم هر
چرا آموزگار هستم؟
مهمترین و اولین دلیلم برای این کار کودکان هستند. میتوانم در کنار دانشآموزانم خودم باشم! کودکان تو را مثل آدمبزرگها قضاوت نمیکنند. آنها همانی هستند
معرفی کتاب پیشمرگ هیتلر
کتاب پیشمرگ هیتلر را میخواندم. دلم میخواست سریع بخوانم و کند بخوانم. میدانی چه میگویم؟ برخی کتابها اینگونهاند. میخواهی سریع بخوانی که بدانی چه خواهد
معرفی کتاب ناکدبانو
ناکدبانو، کتابی لطیف، آرام، خنک و مثل جلدش سبزروشنی خوش رنگ! کتاب دربارهی سامانتا، وکیل یکی از شرکتهای حقوقی بزرگ در لندن است که شخصیتی
من و مامان و نوشتن!
مامان! آهنگ وای پریچهی معین در خانه پخش میشود. هر وقت این آهنگ را میشنوم یاد تو میافتم. در آشپزخانه وسایل را جابهجا می کردی
ثروت، هدف یا وسیله؟
در پاراگرافی از کتاب سه نفر در برف نوشته: شولتسه گفت: نه برادر مسئله پول نیست. ثروت قارون را هم که میداشیم بهار که میآمد،
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- داستان (۴)
- ماجراهای یک آموزگار (۱۸)
- معرفی فیلم (۱)
- معرفی کتاب (۱۵)
- معرفی نمایشنامه (۱)
- یادداشتهای من (۲۲)
آرشیو ماهانه
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۶)
- خرداد ۱۴۰۳ (۵)
- بهمن ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۳)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- مهر ۱۴۰۲ (۱۷)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱۸)
- مرداد ۱۴۰۲ (۵)
آخرین نظرات: